• وبلاگ : پرواز
  • يادداشت : وقت رفتن است ...
  • نظرات : 98 خصوصي ، 53 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام عزيزم.

    تلخ گفتي ولي واسه من و تو كه تموم نمي شه.

    خوب ميشه اگه سال بعد هم با هم باشيم نه ؟

    به هر حال ... هر وقت دارم آرش و فرنوش رو بازنويسي مي كنم، يا حتي يه تيكه از سايه و مهران رو مي نويسم ... يادت مي افتم.

    خوبه من و تو و نرگس و ... حالا بقيه ، يه قراري بذاريم همديگه رو ببينيم نه؟

    واسه تجديد خاطرات و هر چي نگفتني داريم ...

    هرچند ، يه حرف آرش رو خيلي دوست دارم ( به حساب از خود راضي بودن نذاري ) كه ميگه: چي بگم كه گفتني ها ناگفته پيداست ...

    به هر حال وبلاگت خوب گرفته بود... كار خوبي مي كني. خرج بيخوده. ولي اگه پدرم بفهمه تو و نگار ولش كردين مگه ميذاره من ديگه بيام ؟!

    بهت زنگ مي زنم. پيامك صرف نمي كنه.

    در ضمن گودباي پارتي خودتي !!!!! ( همون قضيه خودت شبيه تقويمي پارسال !)

    ببخشيد سرتو درد آوردم فرنوش جان.

    خدا نگهدار ...

    (( من رفتم. مي روم جايز نيست. من رفتم و با مرغان دريايي همسفر شدم ... ))

    حالا آخر آخرش با ترانه قشنگي از يغما گلروئي و صداي ماندگار ناصريا عبداللهي تمومش مي كنم :

    چه ترانه بي اثر بود

    مثل مشت زدن به ديوار

    اولين فصل شكستن

    آخرين خدانگهدار

    من به قله مي رسيدم

    اگه هم ترانه بودي

    صد تا سد رو مي شكستم

    اگه تو بهانه بودي

    دست تكون دادن آخر

    توي اون كوچه خلوت

    بغض بي وقفه آواز

    گريه هاي بي نهايت ...

    پاسخ

    سلام فرشته خانوم ! چطوري ؟ سال بعد ؟ حالا کو تا سال بعد ... آخه تو اينترنت جاي قرار گذاشتنه ؟؟؟ خدا اس ام اس و تلفن و ازت گرفته ؟؟؟ راستي اين اسم داستاناتو که نوشتي يه وقت ديگران فکر بد نکنن ؟؟؟ همه که نمي دونن تو نويسنده اي ... ببينم مگه تو واسه بابات وبلاگ مي نويسي ؟؟؟!! ... از گودباي پارتي خوشم مياد ازش خاطرات خوبي دارم ... مي خواستم واسه رفتن خودم هم گودباي پارتي بگيرم ... راستي اين شعره خيلي قشنگ بود .. ممنون ... يا علي ...