سلاممنو ببخش با جريانات من اذيت شدي . ازت تشکر ميکنم که برام دعا کردي..... جز شرمساري هيچ ندارم براي گفتن. سعي کردند خرابم کنند که فکر ميکنم به هدفشون هم رسيدند... گرچه دارم سعي ميکنم بمونم و ايستادگي کنم و همچنان حق رو بگم. اما نميدونم چقد توان خواهم داشت. اصلا توان اينو دارم که يکبار ديگه آبروي منو پيش دوستام ببرند و من به روي خودم نيارم؟... تمام داغ و دردمو تو همين چن خط ميگم و با غمي در گلو و داغي در دل به خدا ميسپارمت:
سلامبزرگوار
منو دعا کن دعام کناومدم سراغتون كه فقط بگم من هستم به هرقيمتي ميايستم.
حقو ميگم. حتي اگه باز چهره مو خراب کنند. راه حق پرخطره و سنگلاخخداكنه كم نيارم!
دعا ميخوام يا علي
تو روحي؟؟؟
واي! بايد ازت ترسيد!!
.
زيبا بود گلم. مثل هميشه نوشته ي دلنشيني بود. اگر دست پخت خودت بوده باشه هم که حسابي جاي تحسينه. ترشي نخوري يه چيزي ميشي حتما!!
آبجي فرنوش گلم سلام
نمي دونم چي بگم ؟ وقتي متن نوشته تو رو خوندم 1 طوريم شد ! هم از خودم بدم اومد هم خجالت كشيدم ،از خودم بدم اومد كه يادم رفته من مال كسي ديگم ،براي اونم و بايد مواظب خودم باشم .
از خدا خجالت كشيدم كه هيچ كاري كه نشون بده من مال اونم انجام نمي دم و انگار نه انگار كه من بنده ام و اون خدا ... .
الان كه از يك قدمي مرگ برگشتم احساس مي كنم اون بهم يك عمر دوباره داده تا بيشتر دوستش داشته باشم و حرفش رو گوش كنم .
بد جوري دلم گرفته آبجي ، بد جور ...
راستي آبجي ساغر چرا رفت ؟ از قول من بهش سلام برسون و بگو فراز گفت : اين رسمش نبود ! حالا جاي خالي تو رو با چي پر كنم ؟ به دلي كه بهانه خواهرشو مي گيره چي بگم ؟
آبجي گل من
توي اين ماه رجبي منو خيلي دعا كنين ، خيلي . باشه ؟!
در پناه خدا
سلام خاله خوبي؟ خوشي؟
سلامتي خاله جونم
اول ممنون از اون نظرت اينكه يه خاله ي مهربوني مثل تو آدمو دوست خودش بدونه خيلي باعث خوشحالي ميشه
دوم اينكه گفتم مادر به خاطر اينكه دور و بر روز مادر بود يه حسي ميگفت درباره ي مادر نوشتي(شايد هم از بس در مورد اين روز تو وبلاگهاي مختلف مطلب خونده بودم فكر ميكردم كه خاله جونمم بايد نوشته باشه)
سوم از ساغر هيچ خبري نيست اگه ازش خبر داري بهش سلام برسون
چهارم من هم ژيام گروهيهامو ميخونم (راستي خاله اخيرا آمار گير شدي)
موفق باشي خاله جون خودم
بازم ازت تشكر ميكنم
باباي
سلام
در قبال اين بي امانتي هيچ جوابي و دست آويزي نخواهيم داشت ؟!
اما وجود همون روح كه باعث عذاب من تو اين دنيا شده كه اگر نبود من هم مثل يه آدم آهني زندگي مي كردم و هرگز از زندگي زجر نمي كشيدم
اين روح كه احساس مي ياره و انصاف و .......
آره واقعا ما چقدر غافليم...............
از ره غفلت، به گدائي رسي
ور به خود آئي، به خدائي رسي
سلام آبجي خانم
نوشته جالبي بود
به منم يه سربزن
پاينده
باي
درباره ي من وبلاگتون جالب بود
دختري هستم ....
همين!مال هيچكس نيست!
سلام خاله جون خوبي
خاله بازم قشنگ نوشتي دستت درد نكنه
اول متنتو كه ميخوندم با خودم ميگفتم حتما الان ميگي كه اوني كه خدا من و دستش سپرد مادر بود
بعد يهو يادم ديدم گفتي روح بوده خلاصه كه غافل گير شدم
خسته نباشي قشنگ نوشتي